چکیده: مفسّران قرآن کریم، فراخور اندیشه و سواد علمی خود به تفسیرآیات پرداخته اند. پیش فرض هایی که هر مفسر برمی گزیند، با دیگری متفاوت است. گرایش عرفانی در تفسیر قرآن به اقسامی چون اشاری، باطنی و انفسی تقسیم می شود. تفسیر انفسی که نمونه اعلای تفسیر عرفانی است از طریق تفکّر در آیات و سعی در عمومی ساختن فهم آن می کوشد تا با تطبیق آیات قرآن بر انسان به غایت مطلوب خویش که تعالی روح بشر و به فعلیّت رساندن قوای کمالی او و رسیدن به وحدت وجود است؛ برسد. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مبانی مشترک و اختصاصی تفسیر انفسی پرداخته است. تأویل گرایی، درون نگری به آیات، بیان تمثیلی، مبانی مشترک تفسیر عرفانی و تفسیر انفسی به شمار می رود و مهم ترین مبانی اختصاصی تفسیر انفسی، فهم پذیری بطون آیات از طریق برهان و تدبّر، وحدت شخصی وجود وهمتایی میان قرآن و انسان کامل است.